بگذریم که باغچهی خانهی پدری – با آن بتههای خزندهی توت فرنگی و پنجاه و دو کبوتر حلالزاده و حرام زاده (!) - و باغ وسیع کاشانهی مادربزرگ و پدربزرگ پدری-دکتر حسین اوحدی- با آن حوض بزرگ، درختان بلند، گلها و بتههای جورواجور و گلخانهی خاطرهانگیز با درختان نارنج پر ثمر نیز خود لطف و لذت خاص خود را داشتند. تارزان در هر سه خانه کوشا بود!
اگر تئوری و مدل «شناختی» پیاژه را در نظر گیریم، بهترین فضا برای رشد مراحل حسی- حرکتی (از زاده شدن تا دوسالگی) [Sensorimotor ]، پیش عملیاتی (دو تا هفت سالگی) [Preoperational ] و عملیاتی غیر انتزاعی(هفت تا یازده سالگی) [Concrete operation ]، همانا باغچه است.
فضایی «واقعی» که کودک واقعیتهای جهان را -«آن چنان که هست»- از نزدیک با چشم و گوش و دیگر حواس (بویایی، لامسه، چشایی) حس و درک میکند و به دستاوردها و نتایج هر مرحله میرسد و رشد شناختی اش کاملتر میشود. این دستاوردها و پیش فرضهاست که پس از یازده سالگی به پیدایش «اندیشهی انتزاعی» توانمند و پیچیده میانجامد و «استدلال منطقی» استواری را پدید میآورد.
حضور کودک در فضای واقعی طبیعت از همان سال نخست زندگی کودک بررشد شناختی او اثر گذار است، هر چند درک و برداشت کودک در مراحل «پیش عملیاتی(دو تا هفت سالگی)» و «عملیات انتزاعی(هفت تا یازده سالگی)» بیشتر و ژرفتر از مرحله «حسی- حرکتی (تولد تا دوسالگی)» است.
پیاژه، این روان شناس رشد و کودک، نظریهی خود را «معرفت شناسی تکوینی (Genetic Epistemology)» مینامید و آن را مطالعهی شیوهی به دست آوردن، تعدیل و رشد افکار و تواناییهای انتزاعی براساس زیر ساختی ارثی و زیستی میدانست.
پیاژه چهار مرحلهی عمدهی رشد را بیان کرد که منجر به قابلیت اندیشیدن در حد بزرگسالان میشود. هر مرحله پیش نیاز مرحلهی بعد است، اما سرعت کودکان مختلف در عبور ازمراحل گوناگون به توانایی و توانمندی ذاتی آنها و شرایط محیطی شان بستگی دارد.
سه مرحله از چهارمرحلهی پیاژه را پیشتر نام بردیم. مرحلهی آخر، مرحلهی «عملیات صوری (Formal operation)» است که از یازده سالگی تا پایان نوجوانی را در بر میگیرد.
هر چند پیاژه روان شناس بالینی نبود و مدل شناختی خود را به حوزهی مداخلات روان درمانی تعمیم نداد، ولی نظریهی او به یکی از پایههای انقلاب شناختی در روان شناسی تبدیل شده است. نظریهی پیاژه امروزه کاربردهای زیادی در روان پزشکی به ویژه «شناخت درمانی» - که از سوی آرونبک پایهگذاری شد- دارد. شناخت درمانی در درمان مشکلات مختلف از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواسها، سوءمصرف مواد، خودکشی و… به کار میرود. اما جدای از کاربردهای درمانی، نظریهی پیاژه در حوزهی آموزش از ارکان اصلی روانشناسی این حیطه بوده و هست ودر موارد بسیاری چون سنجش رشد هوشی، استعداد تحصیلی، تعیین کلاس و آمادگی برای خواندن متون به کار رفته است.
بر اساس نظریهی پیاژه، «تجربه» در «پختگی کارکردهای شناختی» نقش دارد. پیاژه در تمام نوشتههای خود تأکید میکرد که هرچه محیط «غنیتر»، «پیچیدهتر» و «متنوعتر» باشد، احتمال آن که کودک به «سطح بالاتری از کارکردهای ذهنی و تواناییهای روانی» دست یابد، بیشتر میشود