کاربرد و اصول بازی درمانی:
بازی درمانی، اغلب جهت درمان کودکان ناسازگار و کسانی که نسبت به حل مسائل مربوط به سازگاری مشکل دارند، استفاده می شود. بازی درمانی روشی است که به وسیله آن، ابزارهای طبیعی بیان حالت کودک، یعنی بازی، به عنوان متد درمانی وی به کار گرفته می شوند تا به کودک کمک کند فشارهای احساسی خویش را تحت کنترل قرار دهد.
هم چنین این روش در مورد کودکان سه تا هشت سالی به کار می رود که مشکلات خانوادگی (مانند طلاق والدین) دارند، ناخن می جوند، دچار شب ادراری اند، اختلال رفتاری دارند، بیش فعالند، در روابط گروهی موفق نیستند و یا قربانی سوء استفاده از کودکان شده اند.
این نوع درمان در مورد تعلیم و تربیت کودکان استثنایی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
درمانگرانی که از بازی درمانی استفاده می کنند، معتقدند این روش به کودک اجازه می دهد جهان را در مقیاسی کوچک تر با دستان خود بسازد و تحت نفوذ خود درآورد، کاری که در محیط پیرامون هر روز کودک امکان پذیر نیست.
در مقوله ی بازی درمانی، می توان به دو نوع بازی درمانی فعال و غیر فعال اشاره نمود:
نوعی از بازی که درآن به کودک تعدادی اسباب بازی انتخاب شده داده می شود ودرمانگر خود جهت تشویق کودک برای به نمایش درآمدن صحنه های آسیب زای مشخصی وارد بازی می گردد ?بازی درمانی فعال نامیده می شود افرادی مانند لویی ? سولومون وکین فرم هایی از این نوع بازی درمانی را توسعه داده اند. به نظر می رسد که بازی درمانی فعال از این جهت که کودک تنها مجاز به داشتن تعدادمحدودی از اسباب بازی ها است ادامه دهنده طرح آنا فروید باشد . در بازی درمانی ` کین ` و` لویی ` نیازی به برقراری احساس همدلی میان کودک ودرمانگر وجود ندارد که از این نظر شبیه به تکنیک بازی ` ملانی کلاین ` است که یک بازی درمانگر فعال عصر جدید نامیده می شود؛ به طوری که میان کودک ودرمانگر هیچگونه همبستگی ای که نشان دهنده ی قدردانی وسپاسگزاری باشد وجود ندارد . به علاوه به نظر می رسد که کار ` کین ` جهت کاهش ناگهانی اضطراب کودک توانسته است در درمان فعال کودک مؤثر باشد .
بازی درمانی غیر فعال همزمان با بازی درمانی فعال گسترش یافته است و دربازی درمانی غیرفعال، درمانگر بازی کودک را محدود نمی نماید، در عوض به نظر می رسد که فقط در اتاق با کودک بنشیند و همان گونه که کودک محو در بازی است، درمانگرنیز به تدریج تلاش می نماید که بخشی از بازی کودک گردد .کودک همیشه اجازه دارد که بازی را رهبری نماید ?حتی اگر نهایتاً لازم باشد که درمانگر چند مورد تجزیه وتحلیل ساده از رفتار را بیا ن نماید. به طور کلی بازی درمانگر غیر فعال معتقداست که مهمترین عامل برای تغییر اختلال عاطفی کودک، قبول همراه بادرک بیانات واحساسات کودک است .کودک قادر خواهد بود ?احساس اضطراب ?خصومت ونا امنی خود را با شتاب خاص خود از طریق بازی بیان نماید .
از آنجا که درمانگر غیر فعال به کودک اجازه انتخاب راه را می دهد ?هیچگونه محدودیتی در مورد چگونگی انتخاب اسباب بازی ها برای کودک وجود ندارد .کودک می تواند با هر نوع اسباب بازی که علاقمند باشد بازی کند ومحدود به بازی با خانواده عروسکی نیست .در نتیجه انتخابی چنین وسیع از اسباب بازیها وعکس العمل پذیرفته شده وغیر فعال درمانگر، لازم نیست که همه بازی های کودک دارای ارزش عاطفی وسمبلیک قوی باشند. نیمی از بازیها ?اجرای مجدد فعالیت های ساده تجربیات روزانه کودک هستند .
در محیط بازی درمانی، کودک با وسایل و اسباب بازی هایی که گلچین شده اند مشغول به بازی می شود و مربی بدون هیچ گونه اظهار عقیده ای، تنها به مشاهده عمیق رفتار و عملکرد و صحبت های کودک می پردازد و بدین ترتیب است که کودک احساسات پنهانش را به سطح می آورد تا بتواند با آنها روبرو شده و بر آنها غلبه کند.
البته لازم به ذکر است که فضای بازی درمانی باید به گونه ای باشد که علاوه بر این که کودک می داند در آن می تواند به راحتی اظهار عقیده و احساس کند، حدود مشخصی وجود دارد مانند: محدودیت در خراب کردن وسایل و مواد بازی، حمله به آموزگار و نیز خروج بعد از ساعت تعیین شده.
بسیار ضروری است که اطاق بازی که اغلب برای تحقیق در مورد رفتار و حتی آموزش کودکان از آن استفاده می شود، دیوار یک طرفش به صورت آینه بزرگی باشد که در واقع برای افراد داخل اطاق بازی حکم آینه را دارا بوده ولی این آینه از اطاق پهلوی آن به صورت شیشه تیره ای باشد که می توان اطاق بازی را دید و در این اطاق که همیشه بایستی تاریک باشد، افرادی متخصص که به دقت انتخاب می شوند، به وسیله یک ضبط صوت، گفته های کودک را ضبط کرده و نیز مشاهدات خود را از رفتار کودک با توضیحات رفتار درمانی یادداشت کنند. و در نهایت بین یافته ها ی درمانگر و برداشت های محققین، پس از مشورت های بسیار، نتیجه گیری های لازم به عمل آید.
انواع بازی:
بازی کودک به موازات رشد جسمی وی شکل های مختلفی به خود می گیرد :
1- بازیهای حسی وحرکتی : این گروه از بازیها در رابطه با فعالیتهای جسمی کودک می باشد واز آنها برای تقویت عضلات ,کسب مهارتهای حسی _ حرکتی , هماهنگی بین اعضای مختلف بدن , تقویت بینایی و شنوایی استفاده می شود . بخش عمده بازی کودکان را در دو سال اول زندگی بازی های حسی وحرکتی تشکیل می دهد .
2- بازیهای تقلید ی: سن دو سالگی آغاز ارتباط واقعی کودک با محیط خود می باشد بازیهای تقلیدی به او کمک می کند تا با تقلید والگو سازی از محیط وافراد، این ارتباط را تقویت نماید . این بازیها شخصیت کودک را شکل می دهند و وسیله پرارزشی در تربیت او محسوب می شوند . کودک دراین سنین قدرت بیان مسائل ومشکلات درونی خود را ندارد، بنا براین بازیهای تقلیدی فرصت مناسبی را ایجاد می کند تا کودک تنش های درونی ، پرخاشگری وعواطف سرکوب شده خود راتخلیه وبر اضطراب خود غلبه کند . بازی های تقلیدی مهمترین سرگرمی در گروه سنی 2 تا 8 سال می باشد.
3- بازی های با قاعده : در سن 4 سالگی کودک وارد مرحله بازی های با قاعده می شود این مرحله تا سن 7 سالگی ادامه داشته ، در 12 سالگی به تکامل می رسد وتا آخر عمر ادامه دارد .در این بازی ها کودک به تدریج با اصول وقوانین موجود در آنها آشنا شده وخود نیز برای بازی ها قاعده وقانون وضع می کند . در این بازی ها قانون ، قرار داشته و رقابت وجود دارد وکودک از قوانین جمعی پیروی می کند.
4- بازی های آموزشی : کودکان بیش از هر چیز از بازی های خود مطلب می آموزند وتمام بازی های آنها تجربه ای برای یادگیری است .
نقش بازی در رشد اجتماعی کودک:
شود. علاوه بر آن، کودک در حین بازی خود را در موقعیتهای اضطراب آور وترسناک قرار می دهدوبه همراهی عروسک به جستجوی راه حل می پردازد، تا از این طریق تسلط خود را برموقعیتها افزایش دهد کودکی که از مراجعه به دکتر هراس دارد با همکاری عروسکش نقشهای بیمار وپزشک را بازی می کند واز این طریق تسلط خود را بر موقعیتها یی که احتمالا`پیش خواهد آمد رامجسم کرده وتا حدی بر نگرانی وترسش غلبه می کند . هم چنین یک بازی ممکن است معانی خاص و مهمی برای برخی از کودکان داشته باشند و بسزای دیگری نیز داشته باشد:
رشد خلاقیتها :کودک در نقشهایی که تمرین می کند تجدید نظر می نماید وقسمتهای جدیدی را جایگزین قسمتهای قبلی می کند واز این طریق تجارب خود را با ادراکات وشناخت های جدیدش تلفیق می کندواین بازسازی ها وترکیبها کمکی است به رشد قدرت آفرینندگی وخلاقیت او.
کمک به درک تشخیص کودک : اودر حین بازی با عروسک، مهارت هایی را جهت ایجادارتباط با دیگران به دست می آورد. توقعات دیگران از خود رادر حین عروسک بازی ارزیابی می کند وآرزوهای خود را نیز ابراز می کندواین راهی برای شناخت اواز زندگی ومسائل آن است .
ایجاد ظرفیت در مهارتهای حرکتی :کودک در حین بازی عروسکش را بغل می کند، به گردش می برد، به او غذا می دهدو... این اعمال فرصت تمرین وتکرارحرکات فیزیکی را برای کودک فراهم می آوردوبالتبع اورا در بکارگیری اعضایش صاحب تجربه می کند .
تقویت اعتماد به نفس : عروسک هم صحبت ومخاطبی است که پیوسته نزدیک کودک است وهر زمان کودک اراده می کندمی تواند مورد مصاحبت قرار گیردمخاطبی که هیچ گاه از صحبت کودک خسته نمی شود ، پیوسته چشمهایش باز است وحواسش پرت نمی شود، هنگام صحبت کردن کودک خمیازه نمی کشد یا راه شپزخانه را پیش نمی گیرد ویاحتی به او گوشزد نمی کند که گرفتار است؛ حرفهای تکراری کودک را گوش می دهد، هرگز در وسط حرف های او نمی دود ودرحین صحبت اشکالات تلفظی اش را اصلاح نمی کند ویا برای روند کند صحبت اوبی تحمل نیست.
پس با توجه به موارد ذکر شده این نکته شایان توجه است که ارتباط کودک با عروسک یک رابطه ساده وبی ارزش نیست که برخی والدین تنها برای پرکردن اوقات فراغت از آن استفاده می کنند.این ارتباط مبانی اساسی ارتباط عمیق وگسترده روانی_ اجتماعی کودکان رادر دوره های بعدی رشد وتکامل شخصیت آنها پی ریزی می کند وباعث می شود که آنها در آینده بتوانندبا قدرت تحلیل بهتر وتجارب مثبت تری به روابط خود با دیگران در جامعه ادامه بدهند.
بازی ابزاری برای تجربه پیدا کردن: بازی راهی برای تجربه کردن هستی توسط ادراک است وکودک از این راه خود رابه شکل انسانی آزاد،مستقل وتوانمند می یابد ? فرانک می گوید : بازی راهی است که کودک آنچه را که کسی نمی تواند به اوبیاموزد یاد می گیرد .
نقش بازی در رشد هوشی کودک:
باید گفت: در فرآیند دوستی کودک با عروسک قدرت تکلم او به شدت تحت تأثیر قرار می گیرد ورشد می کند؛ کودک به جای خود و به جای عروسک وبه جای همه ی شخصیتهای ذهنش صحبت می کند واز این تکرار،ایجاد وتقلید کلمات بزرگترها به عنوان کلامی جدید تجربه می نماید.
اهمیت بازی:
بازی به عنوان فرایند چند بعدی که به نحوی قابل توجه درخدمت تکامل ورشد کودک است می تواند راهی جهت تخلیه این انرژیها در مسیر رسانده باشد.کارل گروس از صاحبنظران قرن نوزدهم اعتقاد دارد : بازی عاملی است برای رشد نیروهای خام وآماده سازی آنها برای استفاده در زندگی , بازی فرایند یادگیری را برای کودک , این انسان کوچک لذت بخش می کند وهمچنین منجر به ارضای بسیاری از نیازهای اساسی وزیر بنایی او می شود . اهمیت بازی در مباحث روانشناسی رشد تا حدی است که صاحبنظرا ن آن را تفکر کودک نامیده اند
تاریخچه:
پیشتازان هنر درمانی همچون ارنست هارمز بنیان گذار و سردبیر مجله "هنر روان درمانگری" اثرات شفادهندگی هنری مختلف همچون موسیقی را با توجه به منابع کتاب مقدس بیان می دارند. این که چگونه حضرت داوود تلاش نمود بیماری مالیخولیای سلطان شائول را از طریق نواختن چنگ معالجه کند ( هارمز،1975).
امیل کراپلین در سال 1912 و یوجین بلولر در سال 1918 پیشنهاد کردند که نقاشی بیماران روانی باید در تشخیص بیماری آن ها مورد توجه قرار گیرد.
در سال 1935 نولن.دی.سی.لویس، نقاشی آزاد را درمورد روان نژندهای بزرگسال به کار برد. منظور از نقاشی آزاد، اجراهایی است که به صورت دلخواه و از روی اراده و بدون هیچ اجباری سرخود به وسیله فرد انجام می شود و هیچ گونه اجباری در ترسیم و زمان اجرای آن وجود ندارد.
هنردرمانی به هر صورت از تئوری های فروید، یونگ و سایرین نشأت یافته و به خصوص تحت تأثیر تکنیک روان تحلیل گری است. در مفهوم ناهوشیاری (ناخودآگاه) همان گونه که از طریق فروید ارائه گردیده است، افراد یادمانده ها و افکار خویش را از خلال سمبل ها یا نمادها بیان می دارند، که نهایتاً به عنوان اساس نظری هنردرمانی به کار می رود.
در اواخر قرن نوزدهم فعالیت ژان پیاژه، ماریا مونته سوری و جان دیوئی تأثیرات جالبی را در روانشناسی رشد به جا گذاشت که منجر به شناخت و مطالعه در نقاشی کودکان و ارتباط آموزش دهندگان هنر همچون ویکتورلانفلد، فلورنس کان و دیگران با این جریان شد. این حرکت در نهایت گسترش و توسعه تکنیک های مبتنی بر درک تازه در تعاریف نظری- مقدماتی هنر درمانی را به دنبال داشت.
استفاده از بازی در درمان نیز اولین بار توسط پیشگامان روان شناسی کودک مطرح شد.
آنا فروید(1928،1964،1965)، مارگارت لئون فلد(1935،1970) و ملانی کلاین(1987،1961) مفروضات تئوریکی را جهت استفاده از بازی ثابت کردند. مثلاً کلاین، بازی خود بخودی کودکان را به عنوان جایگزین تداعی آزاد در روان تحلیل گری بزرگسالان مطرح نموده است. می توان گفت، در نتیجه کارهای ملانی کلاین بود که روشی به نام «بازی درمانی» شکل گرفت و هنوز هم به طور وسیعی در روان درمانی مورد استفاده قرار میگیرد.
بیش از 50 سال است که بازی درمانی در آمریکا رواج داشته و روز به روز نیز در حال گسترش است. تا کنون این روش توسط تعداد زیادی از بازی درمانگران همچون: موستاکز(1953،1966،1973،1981،1992) و اسکافر (1976،1986،1993)، کسی که باعث ترقی و پیشرفت قواعد اصلی اکسلاینAxline شد و میان مدل های خانواده درمانی سیستماتیک، قصه درمانی و درمان شناختی_رفتاری تفاوت قائل گردید، هدایت شده است.
مبتکر بازی در خانواده درمانی (Play In Family Therapy) ستیر. ویتاکر.کیت هستند که تکنیک های بازی درمانی و مداخلات خانواده درمانی را برای کار با کودکان از تولد تا 12 سالگی همراه با خانواده هایشان ادغام کردند و از طریق آن اعضای خانواده ارتباط مثبت را برقرار کنند و بیاموزند و شناختشان از مشکلات همدیگر افزایش یابد و با تعارضات بهتر مواجه شوند و یا آن را حل کنند اغلب از بازی های روی تابلو مانند بازی تغییر خانواده (The Chenging Family Game)، بازی قرارداد خانواده (The Family Contract Game) و راه حل ها (Solutions) استفاده می شود از بازی مصاحبه عروسکی خانواده (Family Puppet Therapy) برای آموزش با ایجاد داستانی استفاده از عروسک ها به کار می رود.
پنج فعالیت ساختار یافته که پایه های خانواده درمانی کودک محور (Child-Centered Family Therapy) را می سازند، بر تکنیک های خانواده درمانی استوار است. فعالیت ها شامل: دفتر یادداشت خانواده، عکس های خانواده، نقاشی شبکه خانواده، مجسمه سازی زنده و ایفای نقش خانواده است